این فایل به همه ی علاقه مندان به آن تقدیم می شود
http://download7.mediafire.com/wg2nxjh9c50g/c3twmwyudvt/yade+emam+o+shohada.mp3
این فایل به همه ی علاقه مندان به آن تقدیم می شود
http://download7.mediafire.com/wg2nxjh9c50g/c3twmwyudvt/yade+emam+o+shohada.mp3
سعادت را آنها تحصیل کردند که شتافتند
با اختیار خودشان و با جهاد خودشان و با رزمندگی خودشان در مقابل کفر ایستادند و جان خود را تسلیم خدا کردند و برگشتند به خدای تبارک و تعالی با سعادت و آبرو
ما همه خواهیم مرد لکن آنها سعادت را برای خودشان و شرافت را برای وطنشان تحصیل کردند که در مقابل لشکرهای کفر برای دفاع از اسلام و برای دفاع از کشور اسلامی ایستادند و فداکاری کردند و به سوی خدا شتافتند
انسان که باید این راه را برود و مردنی است...
چه بهتر که آن سعادت را تحصیل کند و امانت را به صاحب امانت بسپارد.
موت اختیاری(شهادت رسیدن به خدا در لباس شهید و با ایده شهدا در بستر مردن است)چیزی نیست
لکن در راه خدا رفتن شهادت است و سرافرازی و تحصیل شرافت برای انسا و برای انسانها
آنچه از دنیا است، فانی است و آنچه برای خدا تقدیم می شود باقی و ابدی
.است و این شهدا زنده هستند و در پیش خدا تبارک و تعالی عند ربهم یرزقون
آنها الان در درگاه خدای تبارک و تعالی روزیهای معنوی و روزیهای همیشگی را به آن نائل شدند و آنچه که از خدا بود تقدیم کردند و آنچه داشتند و آن جان خودشان بود را تسلیم کردند و خدای تبارک و تعالی آنها را پذیرفته است و می پذیرد.
ماها عقب ماندیم ،ما باید تاسف بخوریم که نتوانسته ایم این راه را برویم.
آنها پیشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسیدند.
برای او که نامش تبرک، یادش تداعی و برای عمو
بهانه ام همان به که بوی باروت باشد و بوسه به یاد تو، بهانه ام همان بس که بهشتم بر هم آشفته از این فراموشی..که بهارم بر باد..بر باد..بر باد
که دنیایم دیوار و دود و دهشت ..
بعد از یک سال چنگ دل را گوش می دهم...
سوسویی دووباره با چنگ و دندان خودش را می چسباند به دل و خرمن آتش با زیر و بم های نغمه اش فراهم می شود ..."عشق اینجا اوج پیدا.." آخ که نگو از این اوج و جان مست که من در حضیض ام وپست..که بر باد رفته ام انگار من...
که این روزها انگارم نه انگار..!
روی مرز نازک حق و باطل ها راه رفته ام و ترد شده ام از تردید،
پر شده ام از پرسش،
اگر یک دانه دردانه از یقین ها و پاسخ ها باقی مانده باشد رواست که روح و جان جنگنده و جاری شونده ی تو باشد.
که سودای سیاست و دامان دانشگاه شورم را دزدیده اند و از آب و گل در آمدن شعور هم پیمودن و فرسودنی دراز میطلبد که تازه اول راهم ودستم به بینشو دانشی که میزان حق بدانمش بند نیست.
دستم اما به ساحت پاک و بلند تو بند است که تازه بداری نفسم را در این پیمودن و پرسش نمودن.شاهد باش که شروع کردم...
بسم الله...
یادمان که که یادمان هست!
یادمان یازدهمین سفر به سرزمین ملائک
بیست و چهارم اردیبهشت ماه 1387
دعوت از سردار فضلی (بخش ویژه مراسم)
با تلاش همه مجاهدان این مراسم برگزار شد
و با عنایت خداوند متعال، استقبال خوبی صورت گرفت.
امید است تا همه مجاهدان معرفتی که در این سفر و یادمان کسب کردند،
به خاطر داشته باشند و در روزمرگی ها از یاد نبرند.
هدیه: به زودی فیلم یادمان ( مخصوص تلفن همراه) بروی همین وبلاگ قرار خواهد گرفت.
نظرات ارزشمند شما را پذیرا خواهیم بود.
مرسوم است که برای تحلیل هر پدیدهی اجتماعی، خواه مربوط به یک فرد باشد، خواه مربوط به یک طبقهی خاص، به سراغ تعاریف موجود در کتابهای علوم اجتماعی رفت و بر این مبنا به ارائهی نظریه پرداخت. اما سختی کار وقتی مشخص میشود که موضوع تحلیل، پدیدهای فراتر از قواعد و مشهورات زمانه باشد. در اینصورت است که کارآمدترین ابزار تحلیل مدرن، رنگ ناکارآمدی به خود میگیرد و توسنِ ادراکِ تحلیلگران، پای در گل، از حرکت بازمیماند.
حتی اگر هیچ شناختی از انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن نداشته باشی، باز نمیتوانی از کنار شخصیت امام به آسانی بگذری و مجبوری هرطورشدهاست از چندوچون ماجرا سردربیاوری. اینجاست که اگر خیلی اهل علم (ازنوع مدرناش) باشی و از تمام دانشمندان علوم اجتماعی نبش قبر کنی، تازه میرسی به این جمله که «رهبری امام خمینی، تبلور کاریزمای شخصیت او بودهاست». و این ابتدای سردرگمیهای بعدی تو در تحلیل انقلابی است که او رهبری کرد. ادامهی این روند البته حاصلی جز سردرگمی و حیرت ندارد.
اگر امام را «آنگونه که هست» نشناسی، در تحلیل رابطهی مردم با او غرق در حیرت میشوی و این است دلیل سخن بازرگان که گفت: «عجیب است که یک آدم هشتاد ساله، تفاهمش با جوانها خیلی بیشتر از مثلاً بنده که توی جوانها و دانشگاه بزرگ شدهام و در انقلاب و نهضت بزرگ شدهام و به اینها سناً نزدیکترم. ایشان تفاهمش ده برابر است. یک خاصیت و قدرت مقابلهی روحی و فکری بین ایشان و جوانان انقلابی وجود دارد . . . من بین خودم و کسانی که در انقلاب هستند، یعنی جوانها، طلاب، دانشگاهیها و سپاهیها، واقعاً یک فاصله و یک بیگانگی حس میکنم . . . ولی آقا هیچ . . .»(2)
آری! اگر حقیقت اسلام و ماهیت مدرنیته را نشناسی، درنمییابی که «عقل مدرن از ادراک و توصیف امام خمینی و انقلاب اسلامی ناتوان است». چراکه عقل مدرن به این معنا قادر به فهم رابطهای خارج از چارچوب «دولت-ملت»(3) نیست. بلکه اساساً به دلیل روح اومانیستیاش، توانایی ادراک رابطهی باطنی «امام-امت» را ندارد.
اگر میخواهی امام و انقلابی را که او رهبری کرد بشناسی، باید اسلام ناب (اسلام مبتنی بر فقاهت و راهبری قرآن-عترت) را بشناسی. باید مفهوم «فطرت» را درک و زندگی در آزادگی و امنیت الهی را تجربه کنی، تا بفهمی پیام امام، ندای فطرت انسانهاست. تا بفهمی امام، اهرم قدرت را بر گرانیگاه آسمان قرارداد و بدین صورت مسیر تاریخ را به شاهراه حقیقی خود بازگرداند.
آیافکرکردهای که حقیقتاً اگر امام نبود، در هیاهوی کژراههی چپ «جامعهی بدون طبقه»(4) و یا راست «جامعهی باز»(5)، چه کسی صراط مستقیم توحید را مینمایاند؟ یا در دورهای که عصر پایان انقلابها و یأس فلسفی تلقی میشد، چه کسی شیشهی عمر نیهیلیسم پست مدرن را میشکست؟ اگر امام نبود، در روزگار سیطرهی «جبر تاریخ»، چه کسی با لطف الهی و اختیار انسان، پارادایم حاکم بر جهان را تغییر میداد؟ یا در دوران سیطرهی خشن سکولاریته و پرستش متعبدانهی دموکراسی، چه کسی ندای «حاکمیت الله» سرمیداد؟(6) هیچفکرکردهای اگر امام نبود، چه کسی برای کرملین، پیام توحید میفرستاد و ذات ایدئولوژی مارکسیستی را به چالش میکشید؟
اگر چه نظام سلطه، تمام دار و ندارش را به جنگ نرم با اسلام ناب آورده (و حتی از میان محافل روشنفکری مسلمانان سرباز میگیرد)، اما هیچ فکر کردهای چرا راهی که امام پیش پای آدمیان گشود، همچنان به پیش میرود و قلب کسانی را که آشنای حقیقتش میشوند، میرباید؟ هیچ فکر کردهای چرا پیام انقلاب اسلامی در بین تمامی حقمداران و مستضعفان عالم، راه خود را میگشاید؟ همهی اینها یک دلیل دارد: انقلاب اسلامی، رستاخیز فطرت انسانی تاریخ بشری است؛ و تو اگر «جوهر فطری» اسلام ناب را نشناسی، هیچگاه انقلاب اسلامی را نخواهی شناخت.
پینوشتها:
1. (عنوان:) آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی (حافظ)
2. مصاحبهی حامد الگار با مهندس بازرگان در تاریخ 20 آذر 1358 (چاپ شده در مجلة نصر سال 1359).
3. Nation-State
4. «کارل مارکس» تاریخ را در حرکتی جبری به سمت «جامعهی بدون طبقه» توصیف میکرد. به اعتقاد او (که البته داعیهی «علمیبودن» داشت)، انسان در اصل این تکامل هیچ نقشی ندارد و فقط میتواند این فرآیند را سرعت بخشد. از اینرو برای طبقهی کارگران مدرن (پرولتاریا) رسالتی تاریخی قائل بود.
5. «کارل پوپر» (ایدئولوگ لیبرال) نظریهی «ابطالپذیری» را ارائه داد تا ایدئولوژی مارکسیستی را غیرعلمی معرفی کند. ایدئولوژی لیبرالیستی اگرچه در طول تاریخ 300 سالهی خود، شعارها و آرمانهای مختلفی را اعلام کرده است اما «جامعهی باز» (Open Society) آخرین آرمانشهر لیبرالیسم میباشد. بنابه اعتقاد نظریهپردازان لیبرال، ایالات متحدهی آمریکا با تمامی مختصاتش نماد این بهشت موعود است.
6. بایستی توجه داشت که «دموکراسی» با «مردمسالاری» تفاوت بنیادین دارد. دموکراسی، اصل حاکمیت را متعلق به «دموس» (مردم) میداند. لذا دموکراسی (درمعنای فلسفیاش) با اسلام در تضاد است. زیرا اسلام اصل حاکمیت را در انحصار «خدا» میداند و این خداست که حکومت را به بندگان صالح خویش میبخشد.
منبع: ماهنامهی حضور، شماره 10و11.
فیلم "فراتر از فتنه" که توسط Ngo اسلام ومسیحیت در پاسخ به فیلم "فتنه" اثر ویلدرز نماینده صهیونیست پارلمان هلند ساخته و اکران آن در اینترنت آغاز شده است، حاوی معرفی کوتاه 3 پیامبر الهی، برخی دیدگاههای اسلام در مورد انسان ها، اقلیت های مذهبی، زنان و علم آموزی می باشد و نظرات برخی صهیونیستهای تندرو نیز در این فیلم نمایش داده شده است.
در بخش اول این فیلم 3 آیه از قرآن کریم در معرفی حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و پیامبر رحمت و مغفرت حضرت محمد(ص) آورده شده و سپس دیدگاه اسلام درخصوص موضوعاتی مانند برابری انسانها از لحاظ نژاد و رنگ، حمایت از ضعفا به ویژه سفارشات در مورد همسایه و ارزش علم و فراگیری آن بیان شده است.
در ادامه این فیلم تصاویری از آزادی اقلیت های مذهبی در اجرای مراسمات خود در ایران نمایش داده شده است.
وضعیت زنان در ایران و جهان اسلام و روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در مورد احترام به زنان از دیگر موضوعات پرداخته شده در بخش اول این فیلم است.
همچنین ضمن معرفی چند دانشمند بزرگ اسلامی مانند بوعلی سینا و قطب الدین شیرازی، تصاویری از ترجمه و تدریس برخی آثار این دانشمندان در قرون گذشته اروپا نمایش داده و به نظریه قطب الدین شیرازی در گردش زمین به دور خورشید اشاره شده است. همچنین نظریه قطب الدین با نظریه گالیله مقایسه شده است که وی چند قرن پس از قطب الدین، به خاطر اعلام گردش زمین به دور خورشید محاکمه شد.
در بخش دوم این فیلم 18 دقیقه و 20 ثانیه ای در مورد حملات تندروهای جهان غرب به اسلام است و تصاویر غمباری از جنایات در فلسطین، لبنان، عراق، بوسنی و کوزوو نمایش داده شده است. همچنین اظهارات مسیحیان صهیونیست مانند بوش و جری فالول در حمله به اسلام ومسلمانان در این بخش منعکس شده است.
در ادامه این بخش تصاویری از دشمنان اسلام از بوش و شارون تا بن لادن با عنوان گروه شرارت پخش می شود و آیه "یریدون لیطفوا نور الله بافواههم" از سوره صف در وصف این افراد آمده است.
در بخش سوم و پایانی این فیلم، حرکت مردم دنیا اعم از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در مقابل این گروه شرارت و جنگ طلبان به نمایش گذاشته شده و با آیه ای از قرآن در دعوت به اتحاد کلمه بین اهل کتاب و پرستش خدای یگانه فیلم پایان می یابد.
گفتنی است این فیلم در حال حاضر به زبان انگلیسی در حال اکران بر روی سایت NGO اسلام و مسیحیت است و نسخه های فارسی وعربی آن نیز در روزهای آینده نمایش داده خواهند شد.
* حامد عبدوس
مقدمه
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) به عنوان یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در تئوریپردازی مبانی انقلاب اسلامی توانست در طول عمر پربرکت خود به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آن هم در مدت کوتاه عمر خود در دوران پس از انقلاب ضمن تشریح مبانی عقلی و نقلی حکومت اسلامی و ولایت فقیه در قالب سخنرانی، مناظره و یادداشت نقش بزرگی را در شکلگیری مبانی تئوریک انقلاب اسلامی ایفا نماید.
بررسی ماهیت و مفهوم انقلاب اسلامی و به خصوص «جمهوری اسلامی» و پاسخ به شبهات مربوط به آنها و نیز سخن گفتن از آینده انقلاب اسلامی ایران و آسیبشناسی آن از جمله مباحثی است که استاد با دوراندیشی خاص خود به درستی به آنها پرداخته بودند.
این مقاله به بازخوانی نظرات استاد مطهری پیرامون ماهیت انقلاب اسلامی، راهکارهای حفظ و تداوم آن و آسیبشناسی این نهضت اسلامی می پردازد.
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) انقلاب را از مقوله عصیان و طغیان علیه وضع موجود میدانند، تا اوضاع دگرگون شده و وضع مطلوب حاصل شود. لذا ریشه انقلاب را به طور کلی در دو چیزی میدانند: یکی نارضایتی و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب. (1)
استاد مطهری در بیان تفاوت انقلاب در جامعه با اصلاح، انقلاب را دگرگون کننده بنیادهای جامعه میداند ولی اصلاح را تغییر بهبود در وضع جامعه قلمداد میکند بدون آنکه در بنیانهای آن تغییری صورت پذیرد. از طرفی استاد یکی از ویژگیهای بسیار شاخص انقلاب را ویژگی مردمی بودن آن میداند که آن را از کودتا متمایز میسازد.
ماهیت انقلاب اسلامی ایران
شهید آیتالله مطهری در مقام تطبیق دیدگاههای مطرح در مورد ماهیت انقلابها، در جهان با انقلاب اسلامی ایران قائل به وجود دو دسته کلی از دیدگاهها هستند. در یک تقسیم بندی کلی میتوان گفت که عدهای انقلاب اسلامی ایران را دارای ماهیتی تک ساحتی میدانند و عدهای دیگر آن را ناشی از دخالت عوامل متعدد و گوناگون میدانند.
انواع تفاسیر مارکسیستی از انقلاب اسلامی که گاه با تفاسیر دینی نیز همراه است از نوع دسته اول میباشند. به عنوان مثال مارکسیستها به حکم آیه «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلم ائمه و نجعلم الوارثین» (2) فلسفه تحولات تاریخ اسلام را بر اساس ایجاد نظام دو قطبی از فقیر و غنی در جامعه تفسیر مینماید که انقلاب اسلامی را یکی از مصادیق آن میدانند. انواع تفاسیر آزادیخواهانه و یا معنوی صرف از انقلاب اسلامی از دیگر مصادیق تفسیر تکساحتی از انقلاب اسلامی هستند که به نقش عوامل دیگر معتقد نیستند.(3)
دسته دوم آنهایی هستند که انقلاب اسلامی ایران را نهضتی تک عاملی نمیدانند آنها معتقدند که انقلاب اسلامی ایران نهضتی شاخص و متمایز از سایر انقلابهاست زیرا در سایر انقلابها ما این ویژگی را سراغ نداریم که مجموعه چند عامل با هم در آنها مشارکت داشته باشند و توانسته باشند دوش به دوش یکدیگر حرکت نمایند.
استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه میفرمایند:
«در دنیا ما انقلابی نداریم که این سه عامل در آن دوش به دوش یکدیگر حرکت کرده باشند. ما نهضتهای سیاسی داریم ولی طبقاتی نبوده، طبقاتی داریم سیاسی نبوده یا اگر هر دوی اینها بوده مذهبی و معنوی نبوده. به هر حال در این که این انقلاب برخی خصلتهای مخصوص به خود دارد شکی و بحثی نیست» (4)
استاد مطهری انقلاب اسلامی ایران را به دلیل ماهیت اسلامی داشتن آن مشابه انقلاب صدر اسلام میداند.انقلابی که پیامبر اعظم (ص) با آغاز بعثت خود آن را رهبری نمودند، انقلابی که در مدتی کوتاه توانست آرمانهای خود را به سراسر عرضه نماید. استاد میفرمایند که انقلاب صدر اسلام نیز از آنگونه انقلابها بود که در آن ابعاد مختلفی مطرح است. انقلاب صدر اسلام که یک انقلاب معنوی و سیاسی بود، در عین حال مادی و اقتصادی نیز بود و نیز انقلابی آزادیخواهانه و عدالت خواهانه.
البته استاد میفرمایند که در انقلاب صدر اسلام ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیرون از ماهیت اسلامی آن نیست و عدالت ، آزادی و معنویت در کنار هم در این انقلاب و آن هم تحت تأثیر تعالیم اسلام در این انقلاب دخیل بود. لذا استاد راز موفقیت نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (س) را در این میداند که در انقلاب همه عوامل سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی رنگ اسلامی به خود گرفت و لذا توانست هم سو با هم نهضت را به پیروزی برسانند.
با مطرح شدن بحث شباهت انقلاب اسلامی ایران و الگوپذیری آن از انقلاب صدر اسلام که توسط رسول اکرم (ص) صورت گرفت، استاد مطهری (ره) با استفاده از حوادث تاریخی آن زمان به بحث آسیبشناسی انقلاب اسلامی ایران میپردازند.
در این زمینه استاد با مطرح کردن این مسأله که انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگه داشتن آسانتر است میگویند که زمانی که کشور در حال کوبیدن دشمن بیرونی است، دارای قوت و قدرت و نشاط است واز نظر داخلی نیز همه به صورت متحد هستند تا با دشمن مشترک مقابله کنند اما با آشکار شدن علائم پیروزی و استقرار آن، وحدت و یکپارچگی اولیه و انگیزههای انقلابی به تدریخ کم رنگ میشود. استاد با مقایسه وضعیت ایران ـ در آغاز پیروزی انقلاب اسلایم ایران با اوضاع ایام آخر عمر پیامبر اعظم (ص) که حالت تثبیت شدن اسلام را بود میگویند که در آن زمان آیه نازل شد که : «الیوم یئس الذین کفروا عن دینکم فلا تخشوهم واخشون» (5) که میفرماید حالا که بر دشمن بیرونی پیروز شدهاید، دیگر از او ترس نداشته باشید ولی ترس داشته باشید آن هم ترس از خدا برای آنکه آن آرمانهای اولیه خود را فراموش کنید و در نتیجه آن نهضت رو به گمراهی برود.
میدانیم که با رحلت پیامبر اکرم اسلام (ص) مسلمانان به دلیل عمل نکردن به فرمایشات و وصایای قرآن و پیامبر (ص) به جز اندکی که راه صحیح را یافتند، از اسلام راستین فاصله گرفتند و لذا حاکمانی غیرعادل بر آنان مسلط شدند تا اینکه این جریان در اواخر حکومت عثمانی خلیفه سوم منجر به انقلاب و قیام مردم علیه او و کشته شدنش منجر شد،که این بروز این روند پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) را میتوان در عدم توجه به آیه شریفه فوق دانست لذا استاد مطهری در بحث آسیبشناسی انقلاب اسلامی در ایران پافشاری بر آرمانها و حفظ روحیه انقلابی و توجه به دستورات رهبر انقلاب را عامل حفظ و تداوم راه انقلاب میدانند.
عوامل تداوم انقلاب اسلامی
با نگاهی به مباحث آسیبشناسانه در آثار استاد مطهری میبینیم که چندین عامل را در تداوم راه انقلاب اسلامی مهم میدانستند که بدین ترتیب از نظرتان میگذرد.
1ـ تداوم عدالتخواهی: استاد معتقدند که از آنجایی که عدالت از اصول مهم در اسلام میباشد و انقلاب اسلامی ماهیتا عدالتخواهانه بوده لذا در راه تداوم راه انقلاب اسلامی باید توده مردم مستضعف جامعه طعم عدالت حقیقی اسلامی را بچشند و الا اگر عدالت فراموش شود، انقلاب شکست میخورد.
2ـ حفظ استقلال مکتبی: استاد شهید مطهری (ره) یکی دیگر از عوامل تداوم انقلاب اسلامی را حفظ اسلام راستین و عرضه آ» به سراسر دنیا میداند. پیراستن ایدئولوژی اسلامی از پیرایهها و گرایشهای التقاطی میتواند ضمن آشنایی دنیا با این ایدئولوژی موجب گرایش آنها به اسلام میشود.
3ـ توجه به آزادیهای به شکل معقول: یکی از انتقادات مهمی که انقلابیون مسلمان در ایران به حکومت طاغوت پهلوی وارد وارد میکردند محدود کردن آزادیهای فردی بود که خون هر انسان آزادیخواهی را به جوش میآورد، لذا استاد میگویند که جمهوری اسلامی نباید به هیچ وجه آزادیهای معقول را که در چارچوب اصول اسلامی میباشد محدود نماید.
4ـ حفظ جایگاه و استقلال روحانیت: استاد مطهری دلیل این مسأله را که روحانیت شیعه توانسته انقلابها را رهبری نماید، مسأله استقلال روحانیت از دستگاههای دولتی و غیردولتی میباشد. متفکر شهید آیتالله مطهری (ره) معتقدند که با پیروزی انقلاب اسلامی روحانیت شیعه باید رد همان جایگاه خود باقی بماند و دولت را ارشاد و مراقبت نماید. دایره امر به معروف و نهی از منکر زیر نظر روحانیت از دیگر نهادهایی است که استاد در زمان خود به دنبال شکلگیری آن بود تا این نهاد مستقل از دستگاه حکومت بتواند زمام امر به معروف و نهی از منکر و در حقیقت ارشاد و هدایت مردم را به عهده بگیرد.
آفات انقلاب کدامند؟
تعبیر استاد مطهری از آفات انقلاب در کتاب نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر تحت عنوان آفات نهضت بیان شده است. استاد در این کتاب میگوید: «نهضتها مانند هم پدیدههای دیگر ممکن است دچار آفتزدگی شود، وظیفه رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیانا آفت نفوذ کرد با وسایلی که در اختیار دارد یا باید در اختیار بگیرد آفتزدایی نماید» (6)
شهید مطهری چند نمونه از آفتهایی را که ممکن است یک نهضت انقلابی به آنها دچار شود را ذکر مینماید.
1-ناتمام ماندن نهضت
استاد مطهری یکی از آفات مهم نهضتها را عدم تحقق اهداف و آرمانهای نهایی آنها ذکر میکند و این مشکل را ناشی از نقص در رهبری میداند. او میگوید که در صد سال اخیر نهضتهایی را که روحانیت آنها را رهبری کرده دارای یک نقیصه بودهاند و آن این است که تا مرحله پیروزی پیش رفتهاند ولی پس از آن راه خود را ادامه ندادهاند. لذا استاد نگران وقوع چنین مشکلی برای نهضت اسلامی مردم ایران است.
2-نفوذ اندیشههای بیگانه
هنگامی که یک نهضت اوج میگیرد و دشمن مشاهده مینماید که توان مقابله و مهار آن را ندارد سعی می کند تا روح مکتب را تغییر دهد و جهت آن را در مورد انقلاب اسلامی ایران که در کنار خود جریانها و مکاتب گوناگون مارکسیستی و ماتریالیستی را که بعضا با مارک اسلامی هم عرضه میشوند مشاهده مینماید را بسیار زیاد میداند و نسبت به آن هشدار میدهد. او در کتاب نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر میگوید: «من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی، به رهبرای عظیمالشأن نهضت اسلامی که برای همهشان احترام فراوان قائلم، هشدار میدهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت میکنم که نفوذ و نشر اندیشههای بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند».(7)
3-رخنه فرصتطلبان
افراد فرصتطلب و دشمنان دوست نما در هنگامه اوجگیری نهضتها معمولا با همرنگ کردن خود با توده مردم در صدد دستیابی به اهداف خود هستند که همانا انحراف نهضت از مسیر اصلی خود است. استاد مطهری با بهرهگیری از تجربه مشروطیت ، غفلت رهبران نهضت و پیروان آنان را عامل رخنه فرصتطلبان میداند و به رهبران انقلاب توصیه میکند که در تمام مراحل انقلاب هشیارانه به راه خود ادامه دهند.
4- ابهام طرحهای آینده:
از دیگر آفاتی که ممکن است نهضتها با ابتلا به آنها از ادامه راه خود باز بمانند از نظر استاد، آن است که بعد از پیروزی نهضت، هیچ گونه طرح مشخص و مدونی برای اداره جامعه و رفع مشکلات نداشته باشند استاد مطهری (ره) معتقد است که روحانیت و رهبران انقلاب اسلامی باید با بهرهگیری از فرهنگ غنی اسلام طرحهای آینده نهضت را مشخص نمایند.
5-تجددگرایی افراطی
استاد شهید مرتضی مطهری یکی دیگر از آفات نهضت اسلامی را افراط و تفریط در نهضتها میداند و منش اعتدال را برای مردم و رهبران نهضتها توصیه مینماید. نگرانی استاد آن است که سلیقهها و مدهای زمانه بر معیارهای صحیح تصمیمگیری و زندگی مردم غلبه کند در واقع استاد تجددگرایی افراطی را آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه اسلام حقیقی است میداند و لذا رنگ زمانه را پذیرفتن را آفتی برای نهضت اسلامی میداند.(8)
پی نوشت ها:
1ـ مرتضی مطهری ، آینده انقلاب اسلامی ایران ، ص 59
2ـ قصص /5.
3ـ همان ، صص 67ـ66
4ـ همان ، ص 67
5ـ مائده / 3.
6ـ مرتضی مطهری ، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر ، ص 87
7ـ همان ، ص 89
8ـ همان ، صص 92ـ91
* مرتضی سرهنگی
جمله معروفی که عراقی ها روی دیوارهای خرمشهر نوشته بودند، به یاد دارید: "جئنا لنبقی" یعنی آمده ایم که بمانیم. شاید خیلی ها تفسیرهای گوناگونی از این جمله داشته باشند؛ شاید خیلی ها هم تا امروز که این کلمه ها را می خوانند، ندانند عراقی ها چنین جمله جسورانه ای را روی دیوارهای خرمشهر نوشته بودند. اما هرچه هست، این جمله یک سند تاریخی است و پاسخی که به این جمله داده شد، بسیار تاریخی تر و با اراده تر از آنی بود که نوشته شده بود.
وقتی نیروهای ایرانی وارد خرمشهر می شوند، یک فرمانده جوان خرمشهری به نام بهروز مرادی، با دیدن این دیوار نوشته فوراً دستور می دهد، برای حفظ این جمله یک پست نگهبانی بگذارند. او نگران بود که مبادا در آن گیر و دار و هیجان ناشی از آزادی خرمشهر کسانی بیایند و بدون اینکه به ارزش سندی تاریخی این جمله آگاهی داشته باشند، شعارهای دیگری روی آن بنویسند و این سند را از بین ببرند. بهروز مرادی در آن شرایط حساس و دشوار ارزش این دیوار نوشته را می دانست و دوست داشت در آینده با سند و مدرک درباره جنگ حرف بزند ودیگران را با ارائه این اسناد از آنچه در میدان جنگ گذشته است، آگاه کند. با تدبیر او این دیوار نوشته ماند و عکس های زیادی از آن در آرشیو عکاسان جنگ باقی مانده است. هر روز که می گذرد ارزش این سند بیشتر روشن خواهد شد.
هوشمندی این معلم خرمشهری در حفظ این جمله خلاصه نمی شود. او چند روز پس از آزادی خرمشهر، تابلویی در آستانه ورودی خرمشهر نصب می کند و روی آن می نویسد: خرمشهر، جمعیت 36 میلیون نفر.
او با نوشتن این جمله تعریف دیگری در برابر شعار عراقی ها قرار می دهد. شاید اگر جمله بهروز مرادی را سرآغاز دیگری برای ادبیات پایداری امان قلمداد کنیم، بیراه نرفته ایم. او با این زبان به دنیا و حتی به خودمان فهماند که این جنگ، جنگ تفکری است است علیه آرمان های مردم ایران و حساب تفکر و اندیشه از شعار و هیاهو جداست. او می گوید آزادی خرمشهر بیش از آنکه آزادی یک بندر باشد، نمایشی زیبا از وحدت ملی یک ملت است؛ وحدتی که می تواند به همه مشکلات این مردم غلبه کند و راه های یک زندگی شریف و سربلند را پیش پایشان بگستراند.
در دوران هشت ساله ما از این گونه ظرافت های ادبی و شیوه های خلاقانه کم نیست. وحدت ملی یک نیاز دائمی و قطعی هر جامعه ای است که در شرایط دشوار و روزهای بحرانی ضرورت آن بیشتر احساس می شود. در دوران جنگ یک بسیج جهانی برای از پای درآوردن مردم ایران صورت گرفت که شاید این همه سرمایه گذاری برای نابودی یک ملت سابقه نداشته است.
دریای امکاناتی که برای بعثی های عراق فراهم شد، برای اضمحلال منطقه ای مانند خاورمیانه کافی بود. گرچه ما برای استقلال خود و روی آوردن به آزادی حقیقی هزینه های سنگینی پرداختیم که جز در سایه وحدت ملی امکان به دست آمدن آن وجود نداشت.
حرف ما این است:
امروز وقتی بیشتر دهان های سیاسی باز می شود، بیش از آنکه بخواهد چتر وحدت ملی را گسترده تر کند، به کوچک شدن آن کمک می کند. اما رزمنده جوانی مانند بهروز مرادی بیست سال پیش تعریف ادیبانه ای از وحدت ملی می دهد که شاید لازم باشد بسیاری از صاحبان این دهان های کوچک برای درک آن تعریف، روزی چند صفحه مشق کنند.
منبع: دوهفته نامه کمان: 18/2/82