سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب الشهداء والصدیقین

سلام اردوجنوبی ها.

عشق این جا اوج پیدامی کند      ***      قطره این جا کار دریا می کند

من تازه ازجنوب اومدم! (همین شد که مجاهد داره دیر آپ می شه)

آخه دلم جا مونده بود.هر تیکش یه جایی.برگشتم برش دارم تا باهم سال جدید رو شروع کنیم.راستی عیدتون هم باتاخیر مبارک باشه.

شماچطور؟ دلتون کجاست؟ فکه؟ دهلاویه؟ فتح المبین؟ شلمچه؟ طلاییه؟ هویزه؟ معراج شهدا؟ کجا؟ برامون بگید.
در ضمن از خاطرات و گلایه ها وپیشنهاد ها و ... ی شما دوستان هم به گرمی استقبال می کنیم.

 



نویسنده : مجاهد » ساعت 1:40 صبح روز چهارشنبه 89 فروردین 11


سلام برمجاهدان راه خدا
قابل توجه متقاضیان شرکت دراردوی راهیان نور.
به همراه داشتن:
1-دفترچه ی بیمه.
2-پتوی مسافرتی.
3-حوله وملحفه.
4-وسایل شخصی مورد نیاز.

زمان عزیمت به دیارعشق شنبه 22 اسفند ساعت 7:30 صبح ازمسجد امام علی(ع) دانشگاه سمنان و در ساعت 11:30 ازمرقدمطهرامام راحل(ره) خواهدبود.



نویسنده : مجاهد » ساعت 10:47 صبح روز چهارشنبه 88 اسفند 19


سلام  اردو جنوبی ها ...

فروش کتاب خاک های نرم کوشک با  40 % تخفیف دردانشکده های انسانی٬مهندسی وپایه آغازشد.

نویسنده : سعیدعاکف.

پرتیراژترین کتاب دفاع مقدس.

قیمت فروش : 2500 تومان.

یاعلی ...

 

 

 



نویسنده : مجاهد » ساعت 1:7 عصر روز دوشنبه 88 اسفند 10


سلام برسالار شهیدان...

وسلام برمجاهدان راه خدا که درجبهه ی جهاداکبرمی رزمند و درمقابل وسوسه ها "الف" قامت خویش را - همانند یاوران واقعی اسلام در 8 سال دفاع مقدس- به"دال" تبدیل نمی کنند...

همایش جنگ دوست داشتنی باحضورنویسنده ی دفاع مقدس آقای سعید تاجیک -- زمان : سه شنبه 4 اسفند ساعت 15:30  --  مکان : تالار خوارزمی.

 



نویسنده : مجاهد » ساعت 1:30 صبح روز دوشنبه 88 اسفند 3


  بی قلم!

       



نویسنده : مجاهد » ساعت 11:8 عصر روز جمعه 87 بهمن 11


 

اگر این فرهنگ و تفکر در جامعه حاکم شود که شهید زنده، گواه و شاهد است و هیچ حزن و اندوهی ندارد و این اندیشه در باور بازماندگان نقش ببندد، به یقین نورانیت شهید در چهره ی آنها هم انعکاس می یابد و آنها را به منزلتی می رسا ند که روحی زنده و با نشاط خواهند یافت و شاهد خواهند بود اگر آن نور بر تمام وجود بازمانده بتابد و این فرهنگ در او ایجاد شود، در وجود او هم ترسی نخواهد ماند. نگرانی، ناشی از قرار گرفتن در موقعیت ها ی ناشناخته است و اگر فرهنگ شناخت موقعیت ها براساس این تحلیل عمیق قرآنی در میان بازماندگان شهدا ایجاد شود، تاثیرات بسیار سازنده و مثبت فکر ی، اجتماعی و اخلاقی در آنها خواهد گذاشت؛ البته بدون تردید تنها پرداختن به بعد نظری موضوع کافی نیست. درآیات قرآن دائماً بر این نکته تأکید شده است که این فرهنگ جامعه را با نشاط تر ، سرزنده تر ، باانگیزه تر و فعال تر خواهد کرد . اگر جهان بینی و زیر بنای فکر ی وفرهنگی افراد براین مبنا استوار باشد که جز به لقای پروردگار نیندیشند ، اراده ی او را برخواست خود مقدم شمارند، دربرابر آنچه او برای آنان مقدر کرده است سرتسلیم فرود آورند و در برابر هر محنت و مصیبتی که به آنان می رسد صبور باشند، بدیهی است آنان که قربانی می شوند یا در مصیبت صبر می کنند پالایشی در روحشان حاصل می شود که به خاطر آن استحقاق حضور می یابند و به مقام شهود می رسند. در این مقام موقعیت کاملاً شناخته شده است؛ بنابراین حزن و ترس منتفی است. درک این فرهنگ نتایجی به بار می آورد که یکی از انعکاسات آن ایجاد جامعه ای پرنشاط و فعال است. یکی از کوشش های اصلی پیامبر اکرم (ص) در ده سال حضور در مدینه که دوره ی شهادت بود، ایجاد همین فرهنگ بود. پیامبر(ص) در این راه بسیار موفق بود، زیرا از انسان هایی که جز مفاخرات فردی و خونی چیزی نمی فهمیدند، مردانی ساخت که « شهادت » در راه خدا برایشان آرزو بود و زنانی که اندک مسامحه ای را بر همسران فرزندان و خویشاوندان، درجهاد در راه خدا نمی بخشیدند و با لبخند از جنازه شهیدان شان استقبال می کردند و هیچ گاه نشاط زندگی هم از آنان سلب نمی شد. در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی از سوی استکبار جهانی، انقلاب اسلامی ایران، قربانیان فراوانی داده. در میان پدران و مادران و همسران و خواهران شهید پروری که عزیزان خود را به جبهه جنگ می فرستادند از این قبیل نمونه ها فراوان داریم و می بینیم.


 



نویسنده : مجاهد » ساعت 7:0 عصر روز پنج شنبه 87 آبان 30


 

دیدار با اهالی کوچه نور

ویژه خواهران

زمان: پنج شنبه 30/8/87

مکان: بیمارستان ساسان تهران

جهت ثبت نام به دفاتر بسیج دانشجویی مراجعه کنید

  

                            

 

 



نویسنده : مجاهد » ساعت 8:0 عصر روز یکشنبه 87 آبان 26


 

ای شهید ... ای جاودانه تاریخ ترا با کدامین زبان سرستودن گیرم که در خور مقامت باشد . ای عاشق حسین، که عشق از تو تجلی گرفت و عشقبازان درس آموز طریق تو شدند . شهید واژه ای است به معنای حاضر ، ناظر ، گواه ، امین در شهادت ، خبر دهنده راستین ، امین ، آگاه ، محسوس و مشهود ، کسیکه همه چشم ها به اوست ، نمونه، الگو ، مراقب ، دریافتن. واشهاد یعنی حاضر گردانیدن و کشته شدن در راه خدا ، و در فرهنگ قرآنی از شهادت با تعبیر «قتل فی سبیل الله» یاد شده است . این مرگ را شهادت و کشتگان را شهید می نامند . و شهادت مرگ سرخ و مقدسی است که انسان آزاده با شناخت آن در راه عقیده و ایده ای مقدس انتخاب می کند . و به عبارتی "ایثار همه هستی و بذل کلیه امکانات بدنی و مالی و جانی در پیشگاه جانان و در پایگاه ایمان و رسول و ائمه معصومین ، اهل ایمان ، به منظور اعلاء کلمه حق و پیروزی جامعه و ریشه کن نمودن مظاهر کفر و شرک و شیطان ، در معیت حق و برای خشنودی خداوند مهربان ، در نبردگاه جنگ با همه مظاهر شیطان . و در پایان تسلیم جان به جانان و جسم بر دشمنان ." داشتن ایمان به خدا و پیامبر و ائمه راستین - گزینش آگاهانه - بفرمان خدا و رسول خدا بودن - برای رسیدن به رضوان و قرب او ایثار مال و جان نمودن - در راه خدا رزم و جهاد کردن - برای خشنودی خدا و برای اعلاء کلمه حق و ریشه کن نمودن باطل پیکار کردن - در معیت خدا و اولیاء خدا بودن و... همه از مبانی شهادت به شمار می آید . و ازمؤلفه های (شاخص های) شهادت ایثار ، گذشت و فداکاری ، آزادگی و جهاد ، شجاعت، شهادت طلبی ، شفاعت و صبر ، مروت ، فتوت ، فتح ، وفا ، لعنت و برائت ، عشق حسینی، لا اری الموت الاسعاده وکل یوم عاشورا می باشد . به امید اینکه همه ما شیفتگان راه شهیدان راستین ، دل از شوق رسیدن به آن کمال والای انسانی سرشار ساخته و با سلامی آتشبار به نبرد فساد انگیزان بدکار به پیکار پرداخته و منتظران واقعی ظهور منجی عالم بشریت باشیم و زمینه ظهور آن حضرت منتقم سالار شهیدان را فراهم کنیم .و سعادت و سلامت را در شعله نورانیت اندیشه قرآنی خویش به جامعه اسلامی بازگردانیم .


 



نویسنده : مجاهد » ساعت 8:0 عصر روز جمعه 87 آبان 17



خصوصیات شهید:

شهید غلامحسین بسطامی متصف به اوصافی بود که برخی از آنها عبارت بودند از :
توجه به معنویات و ارزشهای والای انسانی و عبادت، این مهم را با خواندن قرآن و نمازهای همراه با توجه و حضور قلب انجام می داد.


پرهیز از ریا:
 او همواره از گناهان دوری می جست. خصوصا از ریا بیم داشت که مبادا ارزش اعمال او را از بین ببرد. مسئولیتهایی را که به عهده داشت از دوستان و حتی خانواده خود پنهان می کرد. حتی مجروحیت خود را از دیگران مخفی می نمود. هنگامی که دست راستش مجروح شد، درون آن میله ای کار گذاشته بودند که دو سر آن بیرون بود. در این ایام به زیارت حضرت رضا (ع) مشرف شد. مادرش به دلیل شلوغی حرم از او خواست که با توجه به آنکه ممکن است بدن یا لباس مردم به میله ها گیر کند و دست او را ناراحت کند،دستش را بالا بگیرد. او نپذیرفت و اذعان داشت که: دستم را بالا نگه دارم که بگویند مجروح جنگی است؟ نه من این کار را نمی کنم. او اغلب دست مجروحش را زیر لباس پنهان می کرد تا کسی متوجه آن نشود.
بردباری در مقابل سختی ها و مصائب خصوصا در جبهه.کمبودها و نارسایی ها به ویژه در اوایل جنگ بسیار بیشتر بود اما هیچگاه لب به شکوه نگشود.


انس با معنویت جبهه:
 او انس عجیبی با فضای روحانی جبهه یافته بود و تاب دوری از آن را نداشت. در یکی از دستنوشته های به جا مانده از او آمده است: این مدت که خارج از جبهه بودم،‌گرچه گاهی خود را راضی می کنم که خوب در اثر جراحت ناچار بودم بیرون باشم اما خود می دانم که ضرر کردم و بزرگترین ضرر هم این بود که با خروج از جبهه ها و زندگی عادی، حالتی را که طی یک سال و نیم حضور در منطقه کمی در من به وجود آمده بود ، یعنی آمادگی برای شهادت را از دست دادم و از طرف دیگر فهمیدن این مطلب و درک این واقعیت را نکته مثبت بزرگی برای خود می دانمو. چون فهمیدم خارج از جبهه و عادی زیستن چه به روزم آورده. سخن شهید بزرگ ولی الله تاک را بر من ثابت کرد که می گفت : من که می دانم خارج از مسجد نماز نمی خوانم، چرا از مسجد خارج شوم؟ من که می دانم بیرون از جبهه ،‌از خدا دورمی شوم، چرا خارج شوم؟ و درک این مطلب را نشانم داد که باید در جبهه بمانم و خود را به مقام آمادگی برای شهادت برسانم وآنگاه با آمادگی کامل برای ملاقات خدای بزرگ به صحنه روم و هر کجا که باشم نیز راهم این باشد.


دلجویی از خانواده و تاکید بر ادامه راه رزمندگان:
 شهید بسطامی در نوشته های خود به دوستان و خانواده، همواره بر ضرورت تداوم راه رزمندگان تاکید می کرد.

شهید بسطامی هنگامی که در جبهه بود ، با طلبه ای ازحوزه علمیه قم به نام ولی الله تاک آشنا شد. ولی الله قبل از بسطامی به شهادت رسید.او به حدی شیفته اخلاق و معنویات شهید تاک شده بود که در اغلب محافل و ضمن صحبت با دوستان، روحیات او را بازگو می کرد و مقالات و وصیتنامه شهید تاک را برای دوستان قرائت می نمود. تاثیرپذیری شهید بسطامی از شهید تاک تا حدی بود که او وصیتنامه خود را همان وصیتنامه شهید تاک دانسته بود و این مطلب بیانگر جنبه های مشترک روحی و معنوی هر دو شهید بود.


ادامه دارد ...



نویسنده : مجاهد » ساعت 7:0 عصر روز شنبه 87 آبان 4




        
 
شهید غلامحسین بسطامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان سوسنگرد


شهید غلامحسین بسطامی فرزند محمد در سال 1338ش در شهر دامغان متولد شد.تحصیلات ابتدایی،‌متوسطه و دبیرستان را در همان شهر با موفقیت به اتمام رساند. در تمام مراحل تحصیل از دانش آموزان ممتاز به حساب می آمد. شهید بسطامی پس از پایان دوره دبیرستان، در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه پلی تکنیک پذیرفته شد. ورود او به دانشگاه مصادف با اوج گیری تحولات انقلاب اسلامی در سال 1357 بود. او در زادگاه خود درتظاهرات ضد رژیم پهلوی شرکت می کرد و مبارزاتی در راه پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد. در تابستان سال 1358 به دنبال فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر بسیج عمومی برای کردستان و خصوصا پاک سازی شهر پاوه از وجود اشرار مسلح و ضد انقلاب، عازم کردستان شد. پس از آن در 13 آبان ماه همین سال به همراه سایر دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در اشغال سفارت آمریکا مشارکت کرد و بعد از آن  در واحد عملیات، مسئول حفاظت از گروگانها بود. پس از آنکه تعدادی از گروگانها به منظور نگهداری و حفاظت بیشتر به شهرستانهای مختلف انتقال داده شدند، حفاظت از گروگانها در شهرهای قم و محلات را به عهده گرفت.
در این ایام به فراگیری فنون و آموزشهای نظامی پرداخت و با شروع جنگ تحمیلی در شهریور ماه سال 1359، از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به طور داوطلبانه عازم جبهه های نبرد شد. در آنجا مسئولیتهایی ،از جمله، مسئولیت تدارکات سپاه سوسنگرد را به عهده گرفت و علاوه بر این در عملیات متعددی از جمله عملیات 26/12/1359 و عملیات 31/2/1360 شرکت کرد که در عملیات آخر از ناحیه دست مجروح شد. پس از بهبودی از مجروحیت با وجود آن که هنوز کاملا خوب نشده بود، به سوسنگرد بازگشت و در عملیات 27/6/ 1360 ، مسئولیت رساندن تدارکات به خطوط عملیاتی را به عهده گرفت. در تاریخ 7/ 9/1360 در عملیات طریق القدس شرکت و از ناحیه سینه مجروح شد. پس از این عملیات فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سوسنگرد به او واگذار شد. شهید بسطامی در عملیات بیت المقدس که در تاریخ 10/12/1361 انجام شد، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سوسنگرد را به عهده داشت و نقش به سزایی در این عملیات ایفا کرد. این عملیات در سه مرحله و طی 25 روز صورت گرفت و در نهایت موجب آزادسازی خرمشهر، هویزه، پادگان حمید و خارج شدن بخش وسیعی از خاک جنوب کشور از تیر رس آتش دشمن شد.شهید بسطامی در خرداد ماه سال 1361 به منظور شرکت در عملیات رمضان، از سمت فرماندهی سپاه سوسنگرد استعفا نمود و علی رغم پیشنهاد مسئولیتهای مختلف به او، مایل بود به عنوان یک رزمنده در عملیات شرکت کند. او در این عملیات از ناحیه دست راست به شدت مجروح شد. پس از ترخیص از بیمارستان به همراه عده ای از جانبازان و خانواده های شهدا عازم زیارت خانه خدا شد که تاثیر عمیقی بر روحیه و رفتار او داشت.
شهید بسطامی پس از بازگشت از سفر حج، قصد حضور مجدد در جبهه را داشت ، اما دست راست او هنوز بهبود نیافته بود و نیاز به انجام چند عمل جراحی استخوان داشت . به همین سبب پزشک معالجش، شش ماه حضور در تهران را برای انجام عمل های جراحی او لازم دانست. این دوره مصادف با بازگشایی دانشگاه ها بود که او ثبت نام نموده و در کلاسهای درس حاضر شد  اما دوری از جبهه برای او قابل تحمل نبوده و با شروع عملیات والفجرمقدماتی در اردیبهشت ماه سال 1362 بلافاصله عازم جبهه شد و در واحد مهندسی رزمی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در قسمت راه سازی مشغول به خدمت شد. در جریان عملیات والفجر 1 مسئولیت مهندسی رزمی تیپ سیدالشهدا را به عهده گرفت و با شروع عملیات برای احداث جاده حساسی به منطقه تپه دو قلو در جنوب فکه اعزام شد .او و چند تن از رزمندگان چندین شبانه روز بی وقفه بر روی جاده کار کردند. کار احداث جاده تقریبا به پایان رسیده بود و نیروهای عراقی به شدت منطقه را زیر آتش گرفته بودند.
 شهید بسطامی از رزمندگان خواست که کار را تعطیل کنند و به عقب بازگردند. در حین بازگشت ، خمپاره ای به زمین نشست و او و محمد صفری ،‌مسئول تدارکات قرارگاه مهندسی رزمی خاتم الانبیاء (ص) به شدت مجروح شدند. لحظاتی بعد، محمد صفری به شهادت رسید و شهید بسطامی که از چند ناحیه زخمی شده بود و خونریزی شدیدی داشت ، با آمبولانس به پشت خط مقدم جبهه منتقل شد . او در حین بازگشت زمزمه می کرد: الحمدلله ،الحمدالله، الهی رضآ برضائک ، تسلیما بقضائک ، مطیعا لامرک.آخرین جملات او قبل از شهادت چنین بودند: مهدی جان، قربانت بروم، بیا تا ببینمت.
پیش از آنکه آمبولانس به بیمارستان برسد، غلامحسین بسطامی به فیض شهادت نائل شد. تاریخ شهادت او 7 اردیبهشت سال 1362 مصادف با 13 رجب یعنی سالروز تولد امیر المومنین علی(ع) بود.

ادامه دارد ...



نویسنده : مجاهد » ساعت 9:22 صبح روز شنبه 87 مهر 27


<      1   2   3   4   5   >>   >