نویسنده : مجاهد » ساعت 4:50 عصر روز یکشنبه 87 اسفند 25
روی سخن با شماست مجاهدان!
البته هدف نصیحت نیست و به همین خاطر از سخنان شهدا و خاطرات ایشان استفاده شده است.
اینکه قدر این مهمانی را بدانید، یاد دوستانی که دعوت نشدند، بیافتید و خلاصه بدانید که به مهمانی شهدا دعوت شده اید.
((برادران بسیجی، من کوچکتر از آن هستم که برای شما سخن بگویم ولی تا آنجا که میتوانید اخلاق نیکو را رعایت کنید.)) *شهید غلامرضا نقدی*
واقعیت این است که باید با هدف به این سرزمین رفت تا بتوان از آنچه که شهدا برایمان تدارک دیدند نهایت استفاده را بکنیم.
اخلاق نیکو نیز که این شهید بزرگوار بیان کردند میتواند مهمترین عامل محک انسان در همچین مناطقی شود.
بخصوص از افراد با تجربه انتظار میرود با عمل خویش علاوه بر خود سازی راه را برای دیگر دوستان در رسیدن به آرمان و خواست شهدا هموار کنند.
بیایید گذشت را تجربه کنیم
یایید ایثار را ببینیم
بیایید لبخند را در اوج خستگی ببینیم
یایید نماز اول وقت را بچشیم
یایید اخلاص را بوییم
برادران و خواهران محترم اینک که شما به این مهمانی دعوت شدید سعی کنید چنان استفاده کنید که توشه ای را که بر می دارید برای شما بماند.
برای بیان سیره عملی شهدا و تمرین آن،باید فرهنگ جبهه را ورق زد و در خاطرات ایشان سیر کرد.تکیه کلام رزمندگان معمولاً دور بود از بیهودگی و بی پروایی.
به علاوه، آن قدر دستشان بسته نبود که به دامان مهملات و بعضی کلمات بی بو و خاصیت پشت جبهه بیاویزند.کمتر کسی بر خود می پسندید که در تشکر و قدردانی و ابراز ارادت و دعا به جان دوستان، به جای «خدا خیرت بده» یا «اجرت با حسین(ع)» عبارت سست «دمت گرم» را به زبان بیاورد؛ یا همان حداقل مقبول مردم متدین در شهر چون تعابیر «خدا قوت» - که جوابش «نصر من الله و فتح قریب بود» - و «ان شأالله» یا «به امید خدا» را فروبگذارد و چیز دیگری بگوید.
هنگام خوف و خطر «لاحول و لاقوه الابالله» می گفتند و ذکر رب که باعث اطمینان قلب بود در همه فراز و فرودها و بیم و امیدها بر لبانشان جاری بود.جز خواندن سوره واقعه و احیاناً، به جای آن، قرائت آیه الکرسی، سه بار تلاوت سوره توحید و خواندن چند رکعت نماز قضا و زیارت عاشورا نیز معمول بود. خواندن سوره های علق و نبأ و بعد از آن سوره حمد و تسبیحات حضرت زهرا(س) و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) نیز رایج بود.
در بخش تدارکات می توان نمونه عملی ایثار را دید.بعنوان نمونه تقسیم میوه تازه بین واحدها، این مشکل به صورت ریز و درشت بودن وجود داشت و ادب و عادت معمول چنان بود که اولین نفرها از نازل ترین ها برمی داشتند و در نتیجه آنچه باقی می ماند و به دست آخرین افراد می رسید بهترین، یعنی درشت ترین و رسیده ترین آنها بود. گاهی افراد تدارک کننده آب و غذا و مایحتاج زندگی در جنگ هیچ بهره ای نداشتند.
در پناه امام عصر(عج)سربلند باشید.
نویسنده : مجاهد » ساعت 6:7 عصر روز سه شنبه 87 اسفند 13
نویسنده : مجاهد » ساعت 5:5 عصر روز جمعه 87 اسفند 2
آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود،
و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ نموده و گذر می کندحالا معلوم نمائید سر کجا افتاده؟
کدام گریبان پاره می شود .................
بسم رب الشهدا و الصدیقین:
چه کسی می داند جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا،
به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟
جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود.
از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده
کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟
چه کسی در هویزه جنگیده؟
کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟
چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟
چگونه سر 120دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟
آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود
و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن راسوراخ کرده وگذر می کند،
حالا معلوم نمایید سرکجا افتاده است؟
کدام گریبان پاره می شود؟
کدام کودک در انزوار و خلوت اشک می ریزد؟
و کدام کدام .............؟
توانستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت درجاده مهران –
دهلران حرکت می نماید، مورد اصابت موشک قرار می دهد،اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود.
معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟
چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟
چگونه باید آنها را غسل داد؟
چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم.
چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟
به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟
از خیال، از کتاب ، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت درکیفت می گذارد؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟
دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن، پرستو شدن
آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی
تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟
هیچ می دانستی؟ حتما نه! ...
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی
و آنگاه که قطره ای نم یافتی؟
با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی؟
اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!!
اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی،
اگر جعفر و عبدالله نیستی،
لااقل حرمله مباش!
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد....
پس بیاید حرمله مباشیم
نویسنده : مجاهد » ساعت 10:32 صبح روز چهارشنبه 87 بهمن 9
یعنی نه اینچنین است که کربلا شهری در میان شهرها باشد
و عاشورا روزی در میان روزها،
زمین سراسر پهن دشت کربلاست و کربلا ما را به خود فرا می خواند
کربلا ما را به خود فرا می خواند
آری پیروزی با ماست، چرا که خدا با ماست.
کربلا ما را به خود فرا می خواند و آن سوی تر،((قدس)) است در اسارت ((شیطان))
و راه از کربلا می گذرد.
اینهمه را در متن تاریخ بنگر، مبادا غافل شوی و بینگاری که زمان بر تو وفا خواهد کرد
و نخواهی مرد؛
نه؛ زمان به هیچ کس وفا نمی کند، اما با این همه، زمان بر عاشورا مانده است
و تو چه امروز و چه دیروز و چه هزار سال دیگر،
یا باید که در قبیله شیطان داخل شوی و به لشکر یزید بپیوندی،
و اگر نه مرد باشی و در خیل اصحاب حسین علیه السلام
پنجه در پنجه ظلم در افکنی و تا پای خون و جان بایستی
چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است؟
چگونه از جان نگذرد آن کس که می داند، جان بهای دیدار است؟
در افق دور، قدس است در اسارت شیطان و تو ای جوانمرد بگو که از کدامین قبیله ای!
سید شهدای اهل قلم
#ثبت نام گروه دانشجویان شهادت طلب استشهادی#
نویسنده : مجاهد » ساعت 7:0 عصر روز چهارشنبه 87 دی 11
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی للیل و النهار و لا جعله الله اخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
متن پیام رهبری حضرت آیت الله خامنهای درباره مصیبت هولناک قتل عام مردم مظلوم غزه
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در غزه و قتلعام صدها مرد و زن و کودک مظلوم، بار دیگر چهرهی خونخوار گرگهای صهیونیست را از پشت پردهی تزویرِ سالهای اخیر بیرون آورد و خطر حضور این کافر حربی را در قلب سرزمینهای اُمت اسلام، به غافلان و مسامحهکاران گوشزد کرد. مصیبت این حادثهی هولناک برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطهی جهان بسی گران و کوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سکوت تشویقآمیز برخی دولتهای عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولتهای مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت میکردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعهآفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟
سران این کشورها چه جوابی در برابر رسولالله صلیاللهعلیهوآله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملتهای خود که یقیناً عزادار این فاجعهاند خواهند داد؟ به یقین امروز دل مردم مصر و اردن و سایر کشورهای اسلامی از این کشتار، پس از آن محاصرهی طولانی غذائی و داروئی لبالب از خون است.
دولت جنایتکار بوش در واپسین روزهای حکمرانی ننگین خود با همدستی در این جنایت بزرگ، رژیم آمریکا را بیش از پیش روسیاه کرد و پروندهی جرائم خود را به عنوان جنایتکار جنگی قطورتر ساخت. دولتهای اروپائی با بیتفاوتی و شاید همراهی خود در این فاجعهی بزرگ، یکبار دیگر دروغ بودن ادعاهای طرفداری از حقوق بشر را ثابت کردند و شرکت خود در جبههی ضدیت با اسلام و مسلمین را نشان دادند. اکنون سئوال من از علماء و روحانیون جهان عرب و رؤسای ازهر مصر این است که آیا هنگام آن نرسیده است که برای اسلام و مسلمین احساس خطر کنید؟ آیا هنگام آن نرسیده است که به واجب نهی از منکر و کلمةُ حقٍ عندَ امامٍ جائر عمل کنید؟
آیا عرصهی دیگری عریانتر از آنچه در غزه و فلسطین در جریان است در همدستی کُفار حربی با منافقان امّت برای سرکوب مسلمانان لازم است، تا شما احساس تکلیف کنید؟
سئوال من از رسانهها و روشنفکران جهان اسلام و بویژه جهان عرب آن است که تا چه هنگام به مسئولیت رسانهئی و روشنفکری خود بیتفاوت خواهید ماند؟ آیا سازمانهای حقوق بشرِ رسوای غرب و شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل بیش از این هم ممکن است رسوا شوند؟
همهی مجاهدان فلسطین و همهی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسولالله صلیاللهعلیهوآله محشور شود.
سازمان کنفرانس اسلامی باید در این شرائط حساس به وظیفهی تاریخی خود عمل کند و جبههی یکپارچهئی به دور از ملاحظهکاری و انفعال، در برابر رژیم صهیونیستی تشکیل دهد. باید رژیم صهیونیستی به وسیلهی دولتهای مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصرهی طولانی مدّت، شخصاً محاکمه و مجازات شوند.
ملّتهای مسلمان میتوانند با عزّم راسخ خود این مطالبات را تحقّق بخشند و وظیفهی سیاستمداران و علما و روشنفکران در این بُرهه بسی سنگینتر از دیگران است.
اینجانب به مناسبت فاجعهی غزه روز دوشنبه را عزای عمومی اعلام میکنم و مسئولان کشور را به ادای وظائف خود در این حادثهی غمانگیز فرا میخوانم.
وَ سَیعلَمُ الذین ظَلَموا اَیّ مُنقلبٍ یَنقلبون.
سیّدعلی خامنهای
8/دی/1387
29/ذیالحجةالحرام/1429
نویسنده : مجاهد » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 10
مجاهد برگزار می کند
گاهی به آسمان نگاه کن
اولین نمایشگاه فرهنگ شهادت
مکان: دانشگاه سمنان- ضلع غربی تالار امیرکبیر
پذیرای نظرات ارزشمند شما هستیم
نویسنده : مجاهد » ساعت 8:50 عصر روز سه شنبه 87 آذر 19
شهید مهدی زین الدین
اگر از کسی می پرسیدی چه جور آدمی است.
لابد می گفتند « خنده روست.» وقت کار اما ، برعکس ؛ جدی بود. نه لبخندی ، نه خنده ای انگار نه انگار که این ، همان آدم است.
توی بحث ، نه که فکر کنی حرفش را نمی زد، می زد. ولی توی حرف کسی نمی پرید.هیچ وقت . من که ندیدم .
می دانستم پایش تازه مجروح شده و درد می کند. اما تمام جلسه را دو زانو نشست. تکان نخورد.
نویسنده : مجاهد » ساعت 7:0 عصر روز جمعه 87 آذر 15
وصیتنامه:
بسمه تعالی
ان کان دین محمدا لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله و اولاده المعصومین حجج الله . شهادت می دهم به حقانیت راه امام بزرگوار و عزیزمان خمینی روحی له الفداء. وصیت من همان وصیت برادر شهیدم ولی الله تاک می باشد که خدای بر درجاتش بیفزاید .از همگان تقاضا دارم این وصیت نامه را مطالعه و به راهنمایی هایش عمل کنند که نوری است به سمت خدای متعال.از همگان التماس دعا دارم"
1361/4/22
21 رمضان - امضاء بسطامی بنده ذلیل خدا
نویسنده : مجاهد » ساعت 7:0 عصر روز جمعه 87 آبان 10
انسان نیازمند حجت برهان و بهانه شکنی است . توجیه گری بهانه آوری و یافتن گریز گاه از حق کوشش هماره انسان است آن گاه که در اسارت نفس و کشش ها و کشمکش های پست و فرومایه دنیوی فرو می غلتد.
همه پیامبران آمده اند تا فرصت « بهانه » را از انسان بگیرند تا هیچ کس نگوید : نمی دانستم کسی نگوید : چراغی نداشتم . خداوند در هدف بعثت انبیا می فرماید :
« لئلا یکون للناس علی الله حجه بعد الرسل »
« تا برای مردم پس از (فرستادن ) پیامبران در مقابل خدا (بهانه و) حجتی نباشد . » (سوره نسا آیه 165 )
کربلا حجت بالغه است برای همه آنانی که نتوانستن یا نمی شود را فریاد می زنند اتمام حجت است . کربلا از نظرگاه سنی « حجت » است و تقریبا هر کس در کربلا می تواند الگوی سنی خود را بیابد نوجوانان قاسم عبدالله بن الحسن و عمرو بن جناده را جوانان و میانسالان علی اکبر عباس عبدالله و جعفر را پیران حبیب عابس و مسلم بن عوسجه را زنان زینب (س ) رباب و ام وهب را و حتی کودکان اصغر و سکینه را. کربلا از این جهت نیز در جنگ های تاریخ اسلام یک استثنا است ...
کربلا سرزمین بی بهانگی است تشنگی بهانه نجنگیدن و تنهایی دلیل گریز تسلیم و ذلت پذیری نیست . اگر بدانی زن و فرزند نیز از قساوت و بی رحمی دشمن مصون نمی مانند و اسارت و رنج در انتظار نشسته است نمی توان صحنه را رها کرد و مسئولیت را نادیده گرفت . کربلانشان داد که داغدیدگی و اسارت نیز سلب مسئولیت نمی کند. در زنجیر هم باید خروشید. در تنهایی باید فریاد زد و در همه گاه و همه حال نباید « راه » را رها کرد و نیمه تمام گذاشت . امتداد خون پیام است و اکمال شهادت پیام گزاری روشنگری رسواسازی ستمگر و نشان دادن چهره مظلوم حقیقت است .
در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن این جلوه حجت نمایی عاشورایی در جبهه پشت جبهه و در اسارت کاملا پیدا است . خانواده های عاشورا شناس حتی پس از شهادت فرزند فرزند دیگر را به جبهه می فرستند درست همچون ابوالفضل العباس که سه برادرش عبدالله جعفر و عثمان را یکی بعد از دیگری به میدان فرستاد.
خانواده ها کودکان شیرخوار خود را که در حملات موشک و توپ و بمباران به شهادت می رسند اصغر می بینند آوارگی را به جان می خرند پیر و جوان به جبهه می آیند حتی زنان گاه در صحنه نبرد حضور دارند و به شهادت می رسند و اسیران ـ آزادگان عزیز ـ در بند پیام می دهند رسوا می کنند و صبورانه شکنجه و درد و غربت را تحمل می کنند...
کربلا پایان بخش سردرگمی و بلاتکلیفی است . تکلیف همه پس از کربلا معلوم است . هر کس در هر کجا در هر موقعیت و در شرایطی باشد از کربلا ناگزیر است . اگر بپذیریم که کربلا هر روز در ما اتفاق می افتد. (کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا) و هر روز حسین خوبی ها و پاکی ها به کربلای قلب ما میآید و یزیدگناه و زشتی در مقابلش صف آرایی می کند باید از خودمان بپرسیم : چند بار رها از بهانه و توجیه این حسین را لبیک گفته ایم.
(منبع:*پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس *دکتر محمد رضا سنگری )
*هفته دفاع مقدس بر همه رهپویان راه شهدا مبارک باد*
نویسنده : مجاهد » ساعت 1:0 صبح روز یکشنبه 87 شهریور 31