خوش بحالش
مجاهد عزيز سلام
با اجازتون اين متن رو تو وبلاگم گذاشتم تا دوستان من هم بهره ببرند.
اجركم عندالله
خوشحال مي شم به وبلاگم سر بزنيد.
سلام.
بسيار زيباست و البته بنده وقتي شهريور 87 شبيه اين رو جاي ديگه اي خوندم يه چيزايي براش نوشتم که اينجا هم مي نويسم.
"چه کسي مي داند جنگ چيست؟"کيست که بداند رزمنده کيست؟!چه کسي حال رزمنده اي را درک مي کند که وقتي مرگ را مقابل چشمان خود مي بيند تنها دو راه حل دارد: جنون يا خط کشيدن روي هر چه پشت خط مقدم دارد.چه کسي مي داند خط کشيدن روي خانه و کاشانه و شهر و... چه حالي دارد؟!کيست که بداند حال نو دامادي را که بايد روي اميد آينده ي زندگيش که پشت خط منتظرش هست خط بکشد تا هنگام فرود گلوله ي دوشکا بر گلويش بتواند سرود مرگ را از اعماق قلبش فرياد بکشد؟!کيست که بداند رزمنده کيست؟!رزمنده گذشت از آنچه مي بايست مي گذشت. اما نشد. "بلبلي در وصف او سرود شهادت نسرود"...چه کسي حال رزمنده ي ناکام را درک مي کند؟ ناکام از مرگ! ناکام از تکه تکه شدن! ناکام از شهادت...تعارض چيست؟ تضاد يعني چه؟! چه کسي ميداند حال رزمنده را وقتي پس از جنگ بايد در آغوش جامعه اي برگردد که روزي براي استقبال از مرگ رويش خط کشيده بود؟! کدام پدر؟! کدام مادر؟ خانه؟ زن؟ فرزند؟ زندگي؟ شغل؟ پول؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
کيست که بداند رزمنده کيست؟!حالا اين مسئله را حل کنيد:رزمنده اي با نيرويي چندين هزار نيوتوني که توسط دوبالش (که جنگ به او عطا کرده) تامين مي گردد با راستايي که با سطح زمين زاويه ي نود درجه مي سازد به سرعت نور از زمين و ما فيها دور ميشود. بالا... بالا... بالاتر... بالا تر از سنگر شني... بالاتر از شني تانک... بالا... بالا تر از تکه هاي بدن برادرش که مقابل چشمانش روي مين رفت... بالا... بالا تر از مين گوجه اي... بالا تر از کلاشينکف... بالا تر از...ناگهان به علت اتمام جنگ و بازگشت رزمنده ها به خانه و کاشانه شان مجبور مي شويم دو بال مفروض را از صورت مسئله پاک کنيم. رزمنده با شتاب g=9.81 به سمت زمين باز مي گردد. البته +9.81 (براي ديدن مادرش) +9.81 (براي ديدن پدرش) + 9.81(زن) +9.81 (فرزند) +9.81 (خانه) +9.81 (اشتغال) +n*9.81 (پول!!!!) +....مطلوبست عاقبت رزمنده:1) سقوط با مخ در روزمرگي جامعه2) سقوط با مخ در مطب روانپزشك به دليل اختلالان رواني (روانپزشك علت اصلي را همان تضادي مي داند كه ما معنيش را نفهميديم!)3) جنگيدن (؟!!) يعني ادامه ي جنگکيست که بداند رزمنده کيست؟!كيست كه هنوز مي جنگد؟ مي شناسيد كسي را كه اكنون بداند گراي دشمن را؟ كيست كه بداند مانيتور مقابل شما خط مقدم دشمن شده؟ كيست كه خط مقدم را درشهر ببيند؟ كيست كه سلاح قلمش را روي زمين نگذاشته است؟ كيست كه هنوز مي جنگد؟کيست که بداند رزمنده کيست؟!كيست كه بداند هنوز هم شني تانك دشمن روي گردن دانشجوهاست؟ كيست كه پرده هاي مقابل چشمانش را كنار بزند تا بتواند ببيند كه هنوز هم براي دخترانمان نقشه ها دارند... كيست كه اجساد دختران (و پسران) زنده به گور شده را كه در جامعه متحركند(!) ببيند؟ كيست كه بداند كه اكنون ديگر همه جا هويزه شده! كيست كه ببيند فرمانده تنهاست؟!كيست كه ببيند موهاي فرمانده تماماً سپيد شده ولي هنوز هم نداي هل من ناصر ينصرني سر ميدهد؟! خوش خيالم!!! چه كسي مي شنود؟!کيست که بداند رزمنده کيست؟!