يك‌روز، سرانجام، به جبهه بازخواهم گشت، هرچند شايسته‌ي آن نباشم و شبه‌روشن‌فكري رنجيده و زخم‌خورده باشم. آن‌جا، سرم را روي زانوي رزمنده‌ي جواني خواهم گذاشت، و خواهم پرسيد: مگر اين آقاي‌تان حسين با شما چه كرده است كه اين‌سان ... يك‌روز، سرانجام، به جبهه بازخواهم گشت و اين فصل‌ِ خالي‌ِ نگشوده را پ‍َُر خواهم كرد... يك‌روز باز خواهم گشت... -------------------------------------قسمت بالا از كتاب با سرودخوان جنگ،در خطه‌ي نام و ننگ نادر ابراهيمي ....
به همه دوستان توصيه مي كنم پاطوق اين شماره هابيل رو مطالعه كنند!درباره راهيان نور مطالب خوبي نوشته!
